پلاک 14
پلاک 14
دستنوشته ها ی یک خبرنگار

آخ که این تیپ تصاویر چقدر داغ دلمو تازه میکنه وحسرتی که توی دلم مونده ....

ساقی جبهه، سبو برلب هرمست نداند

نوبت ما که رسید میکده را بست،نداند

حال خوش بودکنار شهدا،آه دریغ

بعد یاران شهیدحال خوشی دست نداد

خداکنه این صحنه ها برای منم تکرار بشه.



نظرات شما عزیزان:

..........
ساعت11:12---4 آبان 1391
10بهمن 89چنین صحنه ای رو شاهد بودم.در سی سی یو بیمارستان بقیه الله.محبوب هم بودیم وعشقی که زبانزدبود.من آنروز....در رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخن/من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود .... دستانش در دستانم وبوسه ای بر گونه های سرد و بیروحش.ولبانی که به یاد لبان عطشان اباعبدالله ع شش روز آبی به خود ندیدوتنها با دستمالی ترش میکردم.تنها کسی که شاهد آخرین نفسهایش بود من بودم .پرستار بخش دلش برای جوانی ما سوخت و اجازه داد لحظات آخر با هم باشیم.قولهای زیادی به او دادم.چندروز قبل هم ازم قولی گرفته بود...اما من ... بعد از یکسال زیر بار تنهایی شانه خم کردم و داشتم زیر قولم میزدم و....امروز عرفه ست و من به یاد عرفه هایی که در بهشت زهرا س قطعه سرداران بی پلاک شانه به شانه هم میخواندیم بااوتجدید عهد میکنم که ..بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهند بردمن تو را در قلبم دارم نه در دنیازیر فشار هیچ چیزی کمر خم نخواهم کرد و نهالی رو که به دستم سپرده ای برای سربازی اسلام تربیت میکنم به یاری الله تعالی.تا او هست و هرلحظه حضورش را باتمام وجود حس میکنم دیگرچه نیازی به اغیار..........
فاصله عادت این عالم دنیایی ماست/
آسمان منکر هر فاصله ای در دلهاست/دل من با دل تو عقد اخوت بسته/فاصله نیست به جایی که اخوت پیداست


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









نوشته شده در تاریخ جمعه 14 مهر 1391 توسط علی جعفری
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Blog Skin